شایلین و مامانی 4 روز در کنار هم
سلام مه جبین قشنگم قبل از اینکه بخوام از 4 روز با هم بودن بنویسم میخوام درد دل کنم باهات. شایلینم امروز از لحظه ای که رسیدم سر کارم به شدت دلشوره دارم. قلبم انگار میخواد از جاش کنده بشه. واقعا یه لحظه هایی تو زندگی آدم هست که میفهمه مادر بودن چقدر دلنشین و چقدر سخته. همه لذتهاش یه طرف این دلتنگی و دل نگرانی و وحشتهایی که به سراغ آدم میاد هم یه طرف. نمیدونم چی بگم حالم خیلی بده. از صبح همش دارم در حین کار کردن دعا میخونم. یه کمی کارمو ول میکنم بلند میشم تو اتاق میچرخم به مامان جون زنگ میزنم گریه میکنم به بابایی زنگ میزنم به همکارم سر میزنم باز دعا میخونم کار میکنم صدقه میذارم وای دور خودم میچرخم ارباب رجوع میاد جواب میدم فقط میخوام از اتاقم...
نویسنده :
مامانی
11:36